پشتیبانی 24 ساعته
ضمانت اصالت کالا
ارسال سریع کالا
پرداخت آنلاین امنکتاب شعر حال خوب اولین دیدار
اثر فریبا آذری
فریبا آذری فرزند حسن به سال ۱۳۴۵ خورشیدی در شهر خورموج دیده به جهان گشود. حال خوب اولین دیدار اولین اثر چاپ شده از ایشان می باشد. در آینده ای نزدیک دومین اثر گویشی ایشان نیز به بازار کتاب عرضه می شود. در حال حاضر ساکن شهر خورموج می باشد.
فهرست اشعار:
قرمز گونه هایت، پایان، برگرد، دست، عشق، خیابان های بی مجنون، پاییز، باران، خوبی، شهریور، رقاص هزار رنگ، ماهی تهِ چشمانت، شرط نبسته، عروس آتش، آئینه، سرما، فاصله، خلیج فارس، رقص کرکس ها، دوره گرد، گل پونه ها، زبان نگاه، لحظه ها، غصه ها، رویای بد، اردیبهشت، شب تشویش، صدای مادر، کولی پاییز، ثانیه ها، از دست رفته، آغوش خیال، بوی عشق، بوی مهر، قهوه تلخ، دخترمهتاب، کهنه حریف، بهانه، خاکستر، سیلاب، حوالی بغداد، میلاد نبی، غدیر، ساربان، تن صحرا، یاس، رد خون، تقدیم به مدافع حرم حاج قاسم سلیمانی، بانو
اصطلاح شعر سپید، گویا نخستین بار توسط احمد شاملو در ایران به کار گرفته شد و معادل “Blank verse” فرانسوی است. اصطلاح شعر سپید امروزه در محافل ادبی و کتب ادبیات پذیرفته شده است و این روزها در نزد نسل جوان طرفداران زیادی دارد. این قالب شعری فاقد وزن عروضی است و ظاهری نثرگونه دارد. سطرها مساوی نیستند و قافیه نیز اگر در آن به کار رود، جای مشخص ندارد؛ اما به دلیل برخورداری از منطق و مکانیسم‌های شعری، نظیر بیان، تخیل، ادراک هنری، آهنگ و تناسبات درونی با نثر متفاوت است. آغاز حضور این نوع شعر را در ادبیات فارسی باید حدود دهه سی دانست. در اواسط دهه سی تقریباً همه پیشروان شعر نو، شعر منثور را به عنوان شعر پذیرفته بودند و مجلات در سطح وسیعی محل طبع آزمایی شاعران مختلف برای سرودن شعر سپید شده بود. شاملو، بانی شعر سپید است؛ اما، پیش از او نیز کسانی درصدد سرودن شعر منثور برآمدند؛ محمد مقدم، تندر کیا، هوشنگ ایرانی، پرویز داریوش، منوچهر شیبانی، بیژن نجدی و علی پورشیرازی از پیشگامان شعر سپیدند.
به قلم فریبا آذری:
لبخند حادثه چشمان توست
و در من شعری می شود…
به وسعت دوستت دارم های ناگهانی…
به نام خدای شعر. شعر را با همه ی ظرافت و نجابتش از دوران دبیرستان، پراکنده و جوششی آغاز کردم. در دوران دبیرستان، راهنمایم استاد گرانقدر سید اسماعیل بهزادی بودند. بنا به مقتضیاتی کمتر به شعر پرداختم تا اینکه به لطف خدا و زحمات جناب حمید زارعی بزرگوار حدود ۱۰ سال در انجمن ادبی فایز دشتی فعالیت و حضور داشتم و از کلاس های آموزشی اساتیدی همچون جناب منصوری نسب، جناب قربانی، جناب اخلاقی، جناب غلامرضا ابراهیمی، جناب مهدی شیخیانی و دیگر اساتید هنرمند و صاحب سخن بهره بردم و به لطف خدا توانستم مجموعه اشعارم را در قالب سپید و تعداد انگشت شماری غزل و دوبیتی و در گونه های عاشقانه، حماسی و آئینی با عنوان “حال خوب اولین دیدار” را به چاپ برسانم و از این بابت از همه عزیزان و چاپ و نشر شاخه زرین کمال سپاس را دارم.
🔹ایان ذکر است از “کتاب حال خوب اولین دیدار” سروده ای به نام “خلیج فارس” برگزیده جشنواره استانی خلیج فارس شد.
“خلیج فارس”
من از تبار طوفانم
از قبیله موج
از سرزمین شرجی و شروه
شروع دنیا برای تو کم است
خلیج، خلیج عشق
نام آشنای دیرین
تاریخ را
به سرزمین یوزها و نام آورانش
می شناسند
از زنده رود تا ساحل دلوار
از پهنای خزر تا آبی خلیج
پری های جوان بندری می رقصند
مرزها از وجودت جان گرفته اند مادر
در ته چشمان نیلی ات غمی پیداست
آرام باش مام وطن
تیر نشان در ترکش من است
و رودابه ها آبستن رستم های دیوکش
چه پروا از رویین تن
به یادشان بیاورم
اشک های داغ و شن های خیس را
در آستین من است سومین پر سیمرغ
عقاب را چه پروا
از جیرجیر جیر جیرک ها
و خفاش های مگس خوار
زیر آستین اقیانوس
من از تبار نخل های سرسبزم
من ایستاده می میرم
در آغوش آبی روسری هایت
🔻عری از کتاب “حال خوب اولین دیدار”
چشمانم به تاریکی عادت کرد
در خم کوچه ای خلوت
به انتظار
آمدنت سرک می کشید نگاهم
و تو…
آمدی…
با چشمانی که پیشقدم شده بودند
عشق را به جانم ریختی
دستهای منجمدم
مهمان دست های گرمت شد
هُرم نفس هایت
حالی به من تزریق کرد
“حالِ خوبِ اولین دیدار”
✍️لیلاحیاتی
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.