من قطره ای بارانی ام

غلامرضا خدادادی فرزند حسین در سال ۱۳۴۵ خورشیدی در روستای برمساد (برمصاد) از توابع شهرستان دشتی دیده به جهان گشود. دارای مدرک کارشناسی الهیات و معارف اسلامی؛ صاحب مجموعه شعر “جوان ساحل نشین” ، “من قطره ای بارانی ام” ، مؤلف تاریخچه آموزش و پرورش شهرستان دشتی و دو اثر شعر و داستان در دست چاپ می باشد. هم اکنون مدیر دبیرستان حکمت شهر خورموج می باشد.

فهرست مطالب:
مقدمه، شرحی مختصر، سپاس نامه، سفر در کربلا، ارض و سما، اسب من، هدیه آخر، شمع بزم عاشقان، ام البنین، شرمنده مولای کرم، از نسل غدیر، پیک وحی، در وصف محبوب دو عالم حضرت ولی عصر (ع)، شادی غدیر، همه از خاکیم، عمر طولانی، غرور، سفر آخرت، مجنون تو، دل فریبی ها، باب معرفت، مهتاب عالم، می شود این جمعه مهمانم شوی، کبوتر در قفس، غزلیات، دل خسته دنیا،کوه گناهان، تظاهر، دریا، بوی غم، دوبیتی…

شاعران دشتی هماره در تاریخ و تحولات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آن تاثیر گذار بوده اند. این مجموعه شعر نیز گویای تلاش و اهتمام شاعری متعهد از شاعران پر افتخار دشتی ست. دشتی سرزمین شعر و ادب در شکل گیری ادبیات جنوب، نقشی ماندگار نگاشته و شاعران و نویسندگان آن در تمامی اعصار به شعر و فرهنگ معنی و جانی دوباره بخشیده اند. از فایز و محمد خان، ملا حسن کبگانی، سید علی نقی میانخره ای، حامدی ها… و معاصرینی چون ایرج اسدی، حاج علی مرادی، سید محمد رضا هاشمی زاده، سید اسماعیل و ابراهیم بهزادی، غلامرضا حیاتی، خلیل شیخیانی، غلامرضا ابراهیمی… در ادبیات دشتی درخشیده اند. با توجه به مضمون های دینی اشعار این مجموعه را باید اثری تقریبا آئینی نامید. سبکی که یادگار عالمان قدیم این سامان به نسل جدید شعر دشتی ست. نام کتاب نیز برگرفته از دوبیتی های سروده شده شاعر می باشد.

به قلم غلامرضا خدادادی:
شعر ترنم واژه هایی است که روح را به ابدیت پیوند می دهد، شعله های روشن حکایت جان انسان است که حکایت برون را زمزمه می کند، تلاشی است برای رسیدن به ناکجاآباد، جوششی است از درون تا نور ابدیت… این مجموعه دست نوشته ی دلی است که عمری شوق رسیدن دارد، نردبانی است شکسته سوی آسمان، سلامت است به باران، یادی است از کوچه های دل تنگی و خطی است از شور تا شعور و فریادی برای پیوند به نیلوفر خورشید و شعری با آزادی خاطر به خاطر آزادی… امید است بتوانم با این اثر در لاله زار حقیقت قدمی زده باشم و یقین دارم واژه هایم ناقص و ناتوان می باشد.

شعری از کتاب:

“پیک وحی”
پیک وحی آمد به سوی مصطفی
در غدیر آن وادی سبز خدا
آمد از عرش خدا سوی زمین
حامل وی خدای عالمین
شد فرود بر قلب پاک و بی ریا
آیه ای از آیه های دلگشا
آیه ی ابلاغ وی کردگار
بر دل پاک رسول نامدار
در توقف کاروان در آن سفر
تا بگردد مطلع از یک خبر
شد محیا منبری در آن مکان
منبری از سوی اهل کاروان
خاتم پیغمبران بر آن نشست
کاروان بر خطبه هایش دل ببست
خطبه را در وصف حق آغاز کرد
سفره ی راز خدا را باز کرد
رو به بالا دست حیدر دست او
با جماعت این چنین در گفتگو
او وصی و جانشین ما بود
هر که ما مولا علی مولا بود

✍️لیلا حیاتی